غزلکوچه
تقدیم به تو که خودت می دونی چقدر ...
آشفته ی آشفتگی موی تو بودن
این است هوادار تو و روی تو بودن
ما قامتمان زیر قدم های تو والاست
چون موی تو اندازه ی زانوی تو بودن
از باد من آموخته ام در به دری را
طوفان شدن از در به در کوی تو بودن
می باید از این طرز وزیدن به تو فهمید
انگار هوس کرده به گیسوی تو بودن
دستان تو از دایره ی عشق فراتر
من سر خوشم از جای النگوی تو بودن
خوب است به ابروی تو دل دادن و مردن
چون سیب در اندیشه ی چاقوی تو بودن
نوشته شده در شنبه 90/2/24ساعت
2:11 عصر توسط عبدالرضا نورپور نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |